ازشیرگرفتن پسرکم بی بلا
نفس بالنده مامان ..... من مامان بی تاب ای دل من درپیچ و تاب بهانه های کودکی ات بی تاب است و بهانه میگیرد دل تنگ شده ام برای خنده های زیبایت هنگام شیر خوردن بی تاب نگاهات هنگام شیرخوردن و......ای وای ای وای چقده سخته خدایا ذوق ز دگی ات برای نوشیدن جرعه ای شیر هنوز یک روز تمام نشده من دلتنگم دلتنگ در اغوش کشیدنت و لالا گفتن شیرین تو.... میدانم این روزها دیگر با تو تکرار نخواهد شد برای همین نوشتم نوشتم تا بماند تا روزی بخوانم و یادم بیاید من چقدر اشک ریختم که تو...